یا حسین
فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را به همه عاشقان اباعبدالله حسین (ع) تسلیت عرض می نمایم
چهار شنبه 7 / 9 / 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : پریسا
 
 

 

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين بارىء الخلائق اجمعين و الصلوه و السلام على عبدالله و رسوله و حبيبه و صفيه , سيدنا و نبينا و مولانا ابى القاسم محمد صلى الله عليه و آله و سلم و على آله الطيبين الطاهرين المعصومين . اعوذ بالله من الشيطان الرجيم : فبما نقضهم ميثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسيه يحرفون الكلم عن مواضعه و نسوا حظا مما ذكروا به (1) بحث ما در سه شب گذشته درباره تحريفات در واقعه تاريخى عاشورا بود كه در چهار قسمت قرار داديم:
1 بطور كلى در معنى تحريف و انواع آن .
2 در بيان تحريفاتى كه در خصوص واقعه تاريخى عاشورا صورت گرفته است و نمونه ه ايى از آن تحريفات .
3 عوامل تحريف , اسباب و موجباتى كه منجر به تحريف مى شوند بطور عموم , و عاملهاى خاصى كه در اين حادثه تاريخى دخالت كرده اند .
4 راجع به وظيفه ما مردم در برابر اين تحريفها , هم وظيفه علماى امت و هم وظيفه توده مردم .
از اين چهار بخش , سه بخش اول را در شبهاى گذشته صحبت كرديم و امشب به فضل الهى درباره قسمت چهارم صحبت مى كنيم .
بطور قطع و يقين در اين حادثه بسيار بزرگ تاريخى تدريجا تحريفاتى در طول زمان پيدا شده است و بدون شك در اينجا وظيفه اى هست كه بايد با اين تحريفات مبارزه كرد , بلكه به تعبير بهتر , اگر بخواهيم از خودمان ستايش كنيم و تعبير احترام آميزى درباره خودمان به كار ببريم , بايد بگوئيم كه نسل ما رسالتى براى مبارزه با اين تحريفات دارد . ولى قبل از آنكه اين وظيفه و اين رسالت را چه براى علماى امت ( به تعبير ديگر خواص ) و چه براى توده مردم ( به تعبير ديگر عوام ) عرض كنم , مقدمتان دو مطلب ديگر را بيان مى كنم , يكى اينكه نگاهى به گذشته كنيم و ببينيم مس…ول اين تحريفات چه كسانى هستند . آيا خواص و علماء مس…ول اين تحريفاتند و يا توده و عوام الناس ؟ امروزه وظيفه چيست و وظيفه كيست , يك مطلب است , در گذشته مقصر و مس…ول كه بوده است , مطلب ديگرى است . معمولا در اينگونه قضايا علماء به گردن عوام مى اندازند و عوام به گردن علماء . علماء مى گويند تقصير عوام الناس است , تقصير جهالت مردم است , بقدرى مردم جاهل و نادان و نالايق و ناشايسته اند كه سزاوار همين مهملات هم هستند , شايسته حقايق نيستند .
من از مرحوم آيت الله صدر اعلى الله مقامه شنيدم كه تاج نيشابورى در منبر حرفهاى مفت مى گفت , كسى به او اعتراض كرد كه اين حرفها چيست , اين همه اجتماع مى شود چرا دو كلمه حرف حسابى نمى زنى ؟ گفت مردم لايق نيستند ! بعد هم با يك دليل , به اصطلاح ثابت كرد .
مردم عوام يعنى توده مردم , منطقى در برابر خواص دارند , و اين منطق را اغلب بكار مى برند . مى گويند : ماهى از سر گنده گردد نى زدم . علماء به منزله سر ماهى هستند و ما دم ماهى . ولى حقيقت اين است كه در اين تقصير و در اين مس…وليت , هم خواص مس…ولند و هم عوام . اين را بدانيد كه عامه مردم و توده مردم هم در اين مسائل شريكند . در اين جور مسائل اين توده مردم هستند كه حقايق كشى مى كنند و خرافات را اشاعه مى دهند .
حديث معروفى است و علماء براى آن اعتبار قائل شده اند كه شخصى از امام صادق عليه السلام در ذيل آيه شريفه : و منهم اميون لا يعلمون الكتاب الا امانى ( 1 ) ( در اينجا خدا از عوام يهود انتقاد مى كند . با اينكه خدا عوام را بى سواد , امى و درس ناخوانده معرفى مى كند , در عين حال از همين عوام در قرآن انتقاد مى كند و آنها را مس…ول مى شناسد ) س…ال مى كند كه آقا ! علماى يهود مس…ول بوده اند درست , عوام چه مس…وليتى دارند ؟ اينها عوام بودنشان عذرشان است ( حديث مفصل است ) امام فرمود اين جور نيست .
مسائلى هست كه احتياج به درس خواندن دارد , فقط درس خوانده ها آنها را درك مى كنند , درس ناخوانده ها درك نمى كنند . در اينجا مى توان گفت عوام مس…ول نيستند چون درس خوانده نيستند . گواينكه گاهى عوام مس…وليتشان اين است كه چرا درس نمى خوان ند ؟ اين هم يك منطقى است . ولى اگر عوام مس…وليت نداشته باشند , در مسائلى است كه آن مسائل احتياج به تحصيل و درس و كتاب و معلم دارد . وقتى معلم نديده , مدرسه نديده , كتاب نخوانده چرا مس…ول باشد ؟ اما بعضى از مسائل هست كه بشر با فطرت سليم , آنها را درك مى كند و ديگر مدرسه و كتاب و معلم نمى خواهد , به تعبير من ديپلم داشتن نمى خواهد , كلاس شش را طى كردن نمى خواهد , ب لكه عقل داشتن كافى است , سلامت عقل كافى است . سپس امام مثال زد , فرمود : عالمى مردم را به زهد و تقوا دعوت مى كند , ولى در عين حال برخلاف زهد و تقوا عمل مى كند ! توبه فرما است , اما توبه فرمايان خود , توبه كمتر كنند و مردم عوام هم اينها را مى بينند كه بر ضد گفته خودشان عمل مى كنند ! امام فرمود آيا انسان بايد درس خوانده و معلم ديده باشد و كلاس طى كرده باشد تا بفهمد كه چنين آدمى لايق پيروى نيست ؟ عوام قوم يهود اينها را به چشم خودشان مى ديدند و با عقل خودشان درك مى كردند , و اضطروا بمعارف قلوبهم ( 1 ) , با يك معرفت فطرى درك مى كردند كه از چنين كسانى نبايد پيروى كرد معذلك پيروى مى كردند , پس مس…ولند .
يك سلسله مسائل هست كه احتياج به درس خواندن ندارد , به قول معروف خط سياه و سفيد خواندن نمى خواهد , عربى دانستن نمى خواهد , فارسى دانستن هم نمى خواهد , صرف و نحو نمى خواهد , فقه و اصول نمى خواه د , منطق و فلسفه نمى خواهد . فطرت سليم مى خواهد و فطرت سليم را هم همه دارند . فطرتشان درك مى كند . پيغمبر اكرم جمله اى دارد كه از پخته ترين جمله هاست , چون از فطرى ترين جمله هاست . فرمود انما الاعمال بالنيات و انما لكل امرى مانوى ( 1 ) عمل , به قصد و نيت بستگى دارد . اگر شما كارى انجام دهيد چه خوب و چه بد , اما آن كار بدون قصد از شما صادر شده باشد , اگر بد است مس…ول نيستيد و اگر خوب است پاداش نداريد .
اگر كسى آمد خوابى را نقل كرد , داستانى را نقل كرد , گفت فلان كس در يك جريان اضطرارى , در يك عالم بى خبرى , در يك كارى كه كوچكترين قصدى در آن نداشته است , بلكه قصد خلاف داشته است , در عين حال همين كار بدون قصد , او را به اعلى عليين بالا برد و تمام گناهانش را محو كرد , آيا بايد قبول كنيم ؟ بايد در كتاب خوانده باشيم ؟ عربى بايد بدانيم ؟ سياه و سفيد بايد خوانده باشيم ؟ گناهان انسان را فقط توبه پاك مى كند , يك بازگشت به حق پاك مى كند . ان الحسنات يذهبن السيئات ( 2 ) , كار نيك است كه اثر كار بد را مى برد . اما كار بدون اختيار اينچنين نيست . ما از همين فطرت خدادادى خودمان هرگز استفاده نمى كنيم .
در بعضى از كتابها نوشته اند يك نفر دزد كه راه را براى مردم مى گرفت و آنها را مى كشت , يك روز اطلاع پيدا كرد كه قافله زوارى مى خواهد به كربلا برود , آمد سر گردنه اى كمين كرد براى اينكه راه را بر زوار امام حسين ببندد و مالشان را بدزدد و اگر لازم شد آنها را بكشد .
منتظر بود قافله برسد كه ناگهان كنار راه خوابش برد , قافله آمد , رد شد و او بيدار نشد . در همين حال صحنه قيامت را خواب ديد كه او را به جهنم مى برند ؟ چرا به جهنم مى برند ؟ چون كوچكترين عمل صالح در نامه عملش نيست , هر چه هست گناه است , هر چه هست جنايت است . او را تا لبه پرتگاه جهنم بردند ولى جهنم نپذيرفت و برگشت ! چرا نپذيرفت ؟ چون اين مرد سر راهى خوابيده بود كه در آن قافله زوار مى رفت و گرد زوار بر تن و لباس او نشسته بود , بدون اينكه خودش قصدى داشته باشد , بلكه قصد كشتن زوار را داشته است , قصد بردن مال آنها را داشته است , ولى على رغم گفته پيغمبر كه : انما الاعمال بالنيات و انما لكل امرىء مانوى , اين عمل بدون اختيار , تمام گناهانش را محو كرد : فان النار ليس تمس جسما { عليه غبار زوار الحسين از جنبه شعرى خيلى خوب است اما از جنبه مكتب امام حسين متاسفانه درست نيست .
مطلب دومى كه بايد قبل از بيان اين رسالت و وظيفه عرض كنم , خطراتى است كه در اين تحريفات وجود دارد . مختصرى راجع به خطر تحريف بحث كنيم . انواع تحريفها در واقعه تاريخى عاشورا را بدست آورديم , عوامل تحريف را هم شناختيم . ممكن است كسى بگويد مگر تحريف چه عيبى دارد ؟ چه ضررى دارد ؟ چه خطرى دارد ؟ خطر تحريف فوق ال عاده زياد است . تحريف ضربت غير مستقيم است كه از ضربت مستقيم كارى تر است . يك كتاب كه تحريف مى شود ( چه تحريف لفظى , چه تحريف معنوى ) اگر كتاب هدايت باشد , تبديل به كتاب ضلالت مى شود , اگر كتاب سعادت باشد تبديل به كتاب شقاوت مى شود . اگر كتابى باشد كه انسان را رو به بالا مى برد , در اثر تحريف رو به پائين مىآورد . اساسا آن حقيقت را بكلى عوض مى كند . نه تنها بدون خاصيت مى كند , بلكه اثر معكوس مى بخشد .
هر چيزى آفتى متناسب با خودش دارد , پيغمبر اكرم مى فرمايد : آفه الدين ثلاثه : فقيه فاجر , امام جائر , مجتهد جاهل ( 1 ) , سه چيز آفت دين است :
1- دانشمند بد عمل , فاسق و فاجر .
2- زعيم و پيشواى ستمكار .
3- مقدس نادان .
پيغمبر اكرم اينها را بعنوان آفتهاى دين مى شمرد . همان طور كه جمادات , نباتات و حيوانات آفتهاى مخصوص بخود دارند , بدن انسانها آفتهاى مخصوص به خود دارد , دين , آئين و مسلك هم آفت مخصوص به خود دارد .
تحريف , كه بوسيله دو صنف از آن سه صنفى كه پيغمبر اكرم فرمود , يعنى عالم بد عمل و فاسق , و مقدس نادان ايجاد مى شود , آفت دين است , دين را از بين مى برد . تحريف چون موضوع را عوض مى كند مردم آن را بعنوان حقيقت مى پذيرند , اما نتيجه معكوس مى گيرند .
على عليه السلام , شخصيتى به آن عظمت , در نظر بعضى از ما مردم يك شخصيت تحريف شده عجيبى است . بعضى از مردم على را فقط و فقط به پهلوانى مى شناسند و بس ! گاهى به وسيله اشخاص بسيار معرض عكسهايى از على عليه السلام منتشر مى شود كه شمشيرى مانند زبان مار كه دو زبانه دارد در دست اوست و بازوها و قيافه اى براى ايشان درست مى كنند و نقاشى مى كنند كه معلوم نيست از كجا بدست آورده اند . اصلا عكس و مجسمه على و پيغمبر قطعا در دنيا نبوده است . يك قيافه هاى عجيبى درست مى كنند كه انسان باور نمى كند اين همان على عادل است , اين همان على اى است كه شبها از خوف خدا مى گريسته است . چون سيماى يك عابد , سيماى يك متهجد , سيماى كسى كه شبها استغفار مى كرده است , سيماى يك حكيم , سيماى يك قاضى , سيماى يك اديب , يك جور ديگر است .
مطلب ديگرى كه مخصوص ما ايرانيهاست اينست كه به امام چهارم عليه السلام مى گوييم امام زين العابدين بيمار ! غير از زبان فارسى در هيچ زبان ديگرى كلمه بيمار را دنبال اسم امام زين العابدين نمى بينيم . در زبان عربى چنين كلمه اى نيست . ايشان القاب زيادى دارند , السجاد يكى از القابشان است , ذوالشفنات يكى از القابشان است . آيا شما كتابى در دنيا پيدا مى كنيد كه لقبى به زبان عربى به امام داده باشند كه مفهوم بيمار را برساند ؟ ! امام زين العابدين تنها در ايام حادثه عاشورا بيمار بودند ( شايد تقدير الهى بود براى اينكه بايد امام زنده مى ماند و نسل امام حسين از اين طريق محفوظ مى شد ) و همان بيمارى سبب نجات ايشان شد . چند بار تصميم گرفتند امام را بكشند , اما چون بيمارى او شديد بود , گفتند انه لما به ( 1 ) چرا او را بكشيم ؟ او دارد مى ميرد . در دنيا چه كسى هست كه در عمرش بيمار نشده باشد ؟ در غير اين چند روز ببينيد آيا يك جا نوشته اند كه امام زين العابدين بيمار بود ؟ ! ولى ما امام زين العابدين را به صورت يك بيمار مريض زرد رنگ تب دارى كه هميشه عصا بدستش است و كمر خم كرده و راه مى رود و آه مى كشد , ترسيم كرده ايم ! همين دروغ , همين تحريف سبب شده است كه بسيارى از اشخاص آه بكشند , ناله بكنند , خودشان را به موش مردگى بزنند تا مردم آنها را احترام كنند و بگويند آقا را ببينيد درست مانند امام زين العابدين بيمار است ! اين تحريف است . امام زين العابدين عليه السلام با امام حسين عليه السلام و با امام باقر عليه السلام از نظر مزاج و بنيه هيچ فرقى نداشته است . امام بعد از حادثه كربلا چهل سال زنده بود . مانند همه سالم بود , با امام صادق عليه السلام فرقى نداشته , چرا بگوئيم امام زين العابدين بيمار ؟ ! (2)
امامت به معنى نمونه بودن و سرمشق بودن است . فلسفه وجود امام اين است كه يك انسان مافوق انسانها باشد , همان طور كه پيغمبران , بشر مثلكم يوحى الى ( 1 ) بودند , تا مردم از اين مثلهاى اعلى پيروى و تبعيت كنند . اما وقتى كه چهره اين شخصيتها اين قدر مشوه شد , خراب شد , سيمايشان تغيير كرد , ديگر قابل پيروى و لايق پيروى نيستند . يعنى پيروى از اين شخصيتهاى خيالى به جاى اينكه سودمند باشد , نتيجه معكوس مى بخشد .
پس اجمالا دانستيم كه خطر تحريف چقدر زياد است . واقعا تحريف ضربت غير مستقيم است , از پشت خنجر زدن است .
نسل يهوديان در جهان قهرمان تحريفند . هيچكس به اندازه اينها در تاريخ جهان تحريف نكرده است , و به همين دليل هيچكس به اندازه اينها به بشريت ضربه نزده است , حقايق را قلب و بدعتها ايجاد نكرده است .
رسالت و وظيفه ما مخصوصا در اين عصر بدانيد كه وظيفه سنگينى داريم . با حادثه تحريف شده نمى شود به مردم خدمت كرد , در گذشته هم نمى شد . در گذشته اگر فايده اى نداشت ضررش كم بود ولى در اين عصر ضررش خيلى زياد است . ما و شما بزرگترين وظيفه اى ك ه داريم اين است كه ببينيم چه تحريفاتى در تاريخ ما شده است , چه تحريفاتى در نقاشى شخصيتها و بزرگان ما شده است , چه تحريفاتى در قرآن شده است ؟ اما تحريف قرآن تحريف لفظى نيست , يعنى در قرآن نه يك كلمه كم شده است و نه يك كلمه زياد . خطر تحريف معنوى قرآن به اندازه خطر تحريف لفظى آن است . تحريف معنوى قرآن يعنى چه ؟ يعنى تفسير غلط , توجيه غلط , قرآن را غلط تفسير كردن , توجيه غلط كردن , همين هم نبايد باشد . ببينيم در تاريخهاى ما , آن تاريخهايى كه بايد براى ما درس آموزنده باشد و سند اخلاقى ماست , سند تربيت اجتماعى ما است , مانند حادثه تاريخى عاشورا , چه تحريفاتى شده است ؟ بايد با اين تحريفات مبارزه كنيم .
وظايف علماى امت و عامه مردم وظايفى كه علماى امت دارند چيست ؟ وظايف عامه و توده مردم چيست ؟ راجع به علماى امت يك سخن كلى را عرض مى كنم : عالم نقطه انحرافش در اينجاست كه هميشه خودش را در مقابل نقاط ضعف و عيبهاى مردم مى بيند .
نقاط ضعف روحى و اخلاقى و اجتماعى در افراد يك نوع بيمارى است . در بيماريهاى جسمانى , خود بيمار معمولا بيمارى خودش را احساس مى كند و خودش دنبال معالجه مى رود . ولى در بيماريهاى روحى آنچه كه كار را مشكل مى كند اين است كه شخص بيمار است ولى خودش نمى فهمد كه بيمار است ! بلكه برعكس , آن بيمارى را به عنوان سلامت مى پذيرد ! به بيمارى خودش علاقه دارد ! چنين نيست كه افراد , نقاط ضعف خودشان را به عنوان نقطه ضعف بشناسند و قبول كنند , بلكه آنها را نقطه قوت در خودشان مى دانند ! اين , عالم است كه مى فهمد نقاط ضعف اجتماعش چيست .
عالم كه در مقابل نقاط ضعف اجتماع قرار مى گيرد , دو حالت دارد :
1- با نقاط ضعف مردم مبارزه مى كند . اين را مصلح مى گويند مصلح يعنى كسى كه با نقاط ضعف مردم مبارزه مى كند . غالبا مردم از او خوششان نمىآيد !
2- مبارزه كردن با نقاط ضعف مردم را كار سخت و مشكلى مى بيند . مبارزه كردن با نقاط ضعف مردم نه تنها منفعت ندارد بلكه ضرر هم دارد , از نقاط ضعف مردم استفاده مى كند ! اينجاست كه مصداق فقيه فاجر مى شود كه به فرموده پيغمبر اكرم يكى از آفات سه گانه دين است .
در ساير مسائل بحث نمى كنيم بلكه فقط در واقعه عاشورا بحث مى كنيم .
عامه مردم دو نقطه ضعف در موضوع عزادارى امام حسين دارند , يكى از آنها اين است كه معمولا مؤسس يا مؤسسين و صاحبان مجالس , چه آنهايى كه در مساجد و چه آنهايى كه بالخصوص در منزلشان مجلسى بر پا مى كنند , در حدودى كه من تجربه دارم ( استثناء ندارد ) آن چيزى را كه مى خواهند ازدحام جمعيت است ! اگر جمعيت ازدحام كند راضى هستند اگر ازدحام نكند راضى نيستند ! اين نقطه ضعف است . اين جلسات براى اين نيست كه جمعيت ازدحام كند . مگر ما مى خواهيم سان ببينيم , مگر ما مى خواهيم رژه برويم ؟ ! هدف , آشنا شدن با حقايق است , مبارزه كردن با تحريفات است . اين يك نقطه ضعف است كه گويند در مقابل آن قرار مى گيرد . آيا با اين نقطه ضعف مبارزه كند يا از اين نقطه ضعف مانند تاج نيشابورى استفاده كند ! اگر بخواهد با اين نقطه ضعف مبارزه كند , با هدف صاحب مجلس و هدف مستمعين كه از جمع شدن دور يكديگر و شلوغ شدن خوششان مىآيد , ناسازگار است , اگر هم بخواهد از اين نقطه ضعف استفاده كند , فقط در فكر اين است كه چه كار كنم تا جمعيت , بيشتر جمع شود .
اينجاست كه يك عالم بر سر دو راهى قرار مى گيرد . حالا كه اينها احمق هستند , چنين نقطه ضعفى دارند , من از اين نقطه ضعف استفاده و بهره بردارى كنم يا على رغم وجود اين نقطه ضعف , با آن مبارزه كنم و به دنبال حقيقت بروم ؟ نقطه ضعف دومى كه در مجالس عزادارى هست و بيشتر از ناحيه عوام الناس است و خوشبختانه كمتر شده است , مسئله[ ( شومر و واويلا] ( بپا شدن است . منبرى در آخر منبرش حتما بايد ذكر مصيبت كند و در اين ذكر مصيبت هم نه تنها مردم اشك بريزند , كه تنها اشك ريختن قبول نيست , بايد مجلس از جا كنده شود و شور و واويلا بپا شود . من نمى گويم مجلس از جا كنده نشود , من مى گويم اين نبايد هدف باشد . اگر در آن مسير صحيح با بيان حقايق و واقعيات , بدون آنكه روضه دروغى خوانده شود , بدون آنكه جعلى شود , بدون آنكه تحريفى شود , بدون آنكه براى امام حسين اصحابى بسازند كه در تاريخ نيست و خود امام حسين آنها را نمى شناسد چون وجود نداشته اند , بدون آنكه براى امام حسين فرزندانى ذكر شود كه چنين فرزندانى در دنيا وجود نداشته اند , بدون اينكه براى امام حسين دشمنانى ذكر شود كه اصلا چنين كسانى وجود نداشته اند , اگر اشكى از روى صداقت و حقيقت ريخت , شور و واويلا هم بپا شد , مجلس هم كربلا شد , بسيار خوب است . ولى وقتى كه حقيقت و صداقت نبود , آيا بايد با امام حسين بجنگيم , دشمنى كنيم , دروغ ببنديم , دروغ بگوييم ؟ ! اين , نقطه ضعف مردم عوام است . با اين نقطه ضعف چه بايد كرد ؟ آيا بايد از اين نقطه ضعف مردم استفاده كرد ؟ بايد بهره بردارى كرد و سوارشان شد ؟ بايد مانند تاج نيشابورى گفت كه چون اينها احمقند , من از حماقتشان استفاده مى كنم ؟ ! نه , بزرگترين رسالت و بزرگترين وظيفه علماء مبارزه با نقاط ضعف اجتماع است . اين است كه پيغمبر اكرم فرمود : اذا ظهرت البدع فى امتى فليظهر العالم علمه و الا فعليه لعنه الله ( 1 ) , آنجا كه بدعتها و دروغها ظاهر مى شود .
آنجا كه چيزهايى ظاهر مى شود كه در دين نيست , مسائلى پيدا مى شود كه من نگفته ام , برعهده دانايان است كه حقايق را بگويند ولو مردم خوششان نيايد . آن كسى كه حقايق را كتمان مى كند , لعنت خدا بر او باد . بالاتر از اين را خود قرآن كريم فرموده است : ان الذين يكتمون ما انزلنا من البينات و الهدى من بعد ما بيناه للناس فى الكتاب اولئك يلعنهم الله و يلعنهم اللاعنون ( 1 ) .
آن دانايانى كه حقايقى را كه ما گفته ايم , مى دانند ولى كتمان مى كنند , مى پوشانن د , اظهار نمى كنند , لعنت خدا ولعنت هر لعنت كننده اى بر آنها باد . وظيفه علما , در دوره ختم نبوت مبارزه با تحريف است . خوشبختانه ابراز اين كار در دست است و در ميان علماء , بوده و هستند افرادى كه با اين نقاط ضعف مبارزه كرده و مى كنند . كتاب ل…ل… و مرجان كه در همين موضوع حادثه عاشورا نوشته شده و در سه شب گذشته از آن نام برده , از مرحوم حاجى نورى ( رضوان الله عليه ) است كه درست همان قيام و وظيفه بسيار بسيار مقدسى است كه اين مرد بزرگ انجام داده است و مصداق قسمت اول آن حديث است اذا ظهرت البدع فى امتى فليظهر العالم علمه .
وظيفه علماست كه در اين موارد حقايق را بدون پرده به مردم بگويند ولو مردم خوششان نيايد . وظيفه علماست كه با اكاذيب مبارزه كنند , وظيفه علماست كه مشت دروغ گويان را باز كنند . فقها در باب غيبت مطلبى دارند مى گويند غيبت مواردى دارد كه استثناء شده است . يكى از موارد استثناى غيبت كه همه علماى بزرگ مرتكب اين غيبت شده ا ند و آن را لازم و بلكه احيانا واجب مى دانند , جرح راوى است . يعنى چه ؟ يعنى : شخصى حديث روايت مى كند , از پيغمبر حديث روايت مى كند , از امام حديث روايت مى كند , آيا شما فورا بايد قبول كنيد ؟ نه , بايد تحقيق كنيد كه او چگونه آدمى است , آيا راستگو است يا دروغگو ؟ اگر در زندگى اين آدم نقطه ضعفى را كشف كرديد , اگر عيبى , نقصى , دروغى , فسقى را كشف كرديد , اينجا بر شما نه تنها جايز است , بلكه لازم است كه در متن كتابها , اين آدم را رسوا كنيد . اين اسمش جرح است . با اينكه غيبت است , با اينكه بدگويى است , و غيبت و بدگويى نه از مرده جائز است و نه از زنده , ولى در اينجا كه تحريف حقايق است , قلب حقايق است , بايد او را رسوا كنيد . دروغگو را بايد رسوا كرد .
يك عالم ممكن است در يك زمينه , بزرگ هم باشد , مانند ملاحسين كاشفى كه خيلى مرد ملايى بوده است ! اما روضه الشهدايش پر از دروغ است . به همه دروغ بسته حتى به ابن زياد و عمر سعد هم دروغ بسته است ! نوشته است ابن زياد پنجاه خروار زر سرخ به عمر سعد داد كه آمد كربلا و دست به اين كار زد ! هر كس بشنود مى گويد پس عمر سعد خيلى هم تقصير نداشته است , پنجاه خروار طلا را به هر كس بدهند دست به اين كار مى زند . در مورد ملا آقاى دربندى اتفاق نظر است كه آدم خوبى بوده است . حتى مرحوم حاجى نورى كه از كتابش انتقاد مى كند و به حق هم انتقاد مى كند , مى گويد مرد خوبى بوده است . واقعا نسبت به امام حسين عليه السلام مرد مخلصى بوده است و نوشته اند هر وقت نام امام حسين را مى شنيد اشكش جارى مى شد , فقه و اصول را هم به خوبى مى دانسته است . خودش خيال مى كرد كه از فقهاى درجه اول است ولى نه , از فقهاى درجه دوم و سوم لااقل بشمار مى رود .
كتابى نوشته به نام خزائن كه يك دوره فقه است و چاپ هم شده . معاصر با صاحب جواهر است . به صاحب جواهر گفت اسم كتاب شما چيست ؟ گفت جواهر . اسم كتاب خودش خزائن بود . گفت از اين جواهر شما در خزائن ما بسيار است . اما كتاب جواهر تا به حال ده بار چاپ شده است و هيچ فقيهى نيست كه از اين كتاب استفاده نكند , هيچ فقيهى نيست كه خودش را نيازمند به اين كتاب نبيند . ولى كتاب خزائن كه يك دوره چاپ شده , بعد از آن احدى به سراغ آن نرفت ! قيمت آن با اينكه هزار صفحه است , همان قيمت كاغذش بيشتر نيست . اين مرد با اينكه مرد عالمى است ولى اسرار الشهاده را نوشته كه به كلى حادثه كربلا را تحريف كرده است , قلب كرده است , زير و رو كرده است , بى خاصيت و بى اثر كرده است , كتابش مملو از دروغ است ! حال به خاطر اينكه او عالم بوده , باتقوا بوده , مخلص امام حسين بوده است , ما بايد درباره اش سكوت كنيم ؟ حاجى نورى نبايد درباره اسرار الشهاده او اظهار نظر كند ؟ بايد جرح بشود و اين وظيفه عالم است . از خداوند تبارك و تعالى توفيق مى خواهيم كه دلهاى همه ما را به حق و حقيقت رهبرى بفرمايد .
گناهانى را كه از طريق تحريف يا غير تحريف مرتكب شده ايم , بر ما ببخشايد .
به ما توفيق بدهد كه وظيفه و رسالتى را كه در اين زمينه داريم به خوبى انجام بدهيم .
  
--------------------------------------------------------------------------------
پي نوشت :
1- سوره مائده آيه 13
1- سوره بقره آيه 78 .
1- احتجاج طبرسى ج 2 ص 457 .
1- بحار الانوارج 70 ص 225 , جامع الصغيرج 1 ص 3 .
2- سوره هود آيه 114 .
1- جامع الصغيرج 1 ص 4 .
1- بحار الانوارج 45 ص 61 , اعلام الورى ص 246 , ارشاد شيخ مفيد ص 242 .
2- خدا رحمت كند مرحوم آيتى رضوان الله عليه را كه گوهر گرانبهايى بود و از دست ما رفت . اين مرد بزرگ در پنج , شش سال پيش در جلسه اى از انجمن ماهانه دينى , راجع به راه و رسم تبليغ بحث كرد كه در جلد دوم گفتار ماه چاپ شده است . در آنجا همين موضوع را ايشان طرح كرد . گفت اين چه حرفى است كه ما به امام زين العابدين نسبت بيمارى مى دهيم ؟ ! يك لقب به امام داده ايم كه هر كس بشنود خيال مى كند امام در تمام عمر بيمار بوده است . بعد قضيه جالبى را نقل كرد , گفت : همين چندى پيش يكى از مجلات را مى خواندم كه در آن , نويسنده مقاله اى از وضع دولت و كارمندان دولت انتقاد كرده بود كه اغلب كارمندان دولت و متصديان امور يا افراد بى عرضه اى هستند يا افراد ناپاكى . يا عرضه دارند و ناپاكند , يا پاكند و بى عرضه . عين عبارت را ايشان نقل كردند كه نوشته بود : اغلب متصديان امور يا شمرند يا امام زين العابدين بيمار ! و حال آنكه ما نيازمنديم به افرادى كه حضرت عباس باشند و كاربر ! يعنى شمر كاربر بود ولى ناپاك , امام زين العابدين بيمار آدم پاكى بود ولى متاسفانه كاربرد نبود , ( العياذ بالله ) عرضه و لياقتى نداشت ! حضرت عباس هم پاك بود و هم كاربر . خوب ببينيد ! همين يك جريان كوچك چقدر انحراف بوجود مىآورد
1- سوره كهف آيه 1 , سوره فصلت آيه 6 .
1- سفينه البحارج 1 ص 63 , اصول كافى ج 1 ص 54 .
 

======================================================== 

وظایف مردم و علما در برابر تحریفات عاشورا

 

شهید مطهری در قسمت دیگری از کتاب حماسه حسینی می فرمایند: بحث من اين است كه در نقل و بازگوكردن حادثه عاشورا، ما هزاران‏ تحريف وارد كرده‏ايم.

 

 

 باز هم با كمال تاسف بايد بگويم تحريفهايی كه بدست ما مردم‏ در اين حادثه صورت گرفته است همه در جهت پائين آوردن و مسخ كردن قضيه‏ بوده است، در جهت بی خاصيت و بی اثر كردن قضيه بوده است. و در اين‏ قضيه، هم گويندگان و علمای امت، و هم مردم تقصير داشته‏اند.

 

 

 

 

 

مسئولیت مردم

 

 

 

 

يك مطلب را لازم است قبلا بگويم كه در همه اينها مردم مسؤولند. يعنی‏ شما مردمی كه در روضه خوانيها شركت می‏كنيد، هيچ خيال نمی‏كنيد كه در اين‏ قضيه مسؤول هستيد، بلكه فكر می‏كنيد كه مسؤول فقط گويندگان هستند. دو مسؤوليت بزرگ مردم دارند، يكی اينكه نهی از منكر بر همه واجب است. وقتی می‏فهمند و می‏دانند كه اغلب هم می‏دانند كه دروغ است، نبايد در آن‏ مجلس بنشينند كه حرام است و بايد مبارزه كنند.

 

 

 و(مسئولیت) ديگر از بين بردن‏ تمايلی است كه صاحب مجلسها و مستمعين به گرم بودن مجلس دارند و به‏ اصطلاح مجلس بايد بگيرد، بايد كربلا شود. روضه خوان بيچاره می‏بيند كه‏ اگر هر چه می‏گويد راست و درست باشد آن طور كه شايد و بايد مجلس‏ نمی‏گيرد و همين مردم هم دعوتش نمی‏كنند، ناچار يك چيزی اضافه می‏كند. مردم بايد اين انتظار را از سر خودشان بيرون كنند و با رفتارشان آن روضه‏ خوانی را كه می‏ميراند و مجلس را كربلا می‏كند تشويق نكنند. كربلا می‏كند یعنی چه! مردم بايد روضه راست بشنوند تا معارفشان، سطح فكرشان بالا بيايد و بدانند كه اگر روحشان در يك كلمه اهتزاز پيدا كرد، يعنی با روح‏ حسين بن علی هماهنگ شد و در نتيجه اشكی ولو ذره‏ای، از چشمشان بيرون آمد واقعا مقام بزرگی است اما اشكی كه از راه قصابی كردن از چشم بيرون‏ بيايد اگر يك دريا هم باشد ارزش ندارد .

 

 

 

 

 

نقاط ضعف مردم:

 

 

 

 

عامه‏ مردم دو نقطه ضعف در موضوع عزاداری امام‏حسين (ع) دارند، يكی از آنها اين است كه معمولا مؤسس يا مؤسسين و صاحبان‏مجالس، چه آنهايی كه در مساجد و چه آنهايی كه بالخصوص در منزلشان مجلسی بر پا می‏كنند، در حدودی كه من تجربه دارم (استثناء ندارد) آن چيزی را كه‏ می‏خواهند ازدحام جمعيت است! اگر جمعيت ازدحام كند راضی هستند اگر ازدحام نكند راضی نيستند! اين نقطه ضعف است. اين جلسات برای اين‏ نيست كه جمعيت ازدحام كند. مگر ما می‏خواهيم سان ببينيم، مگر ما می‏خواهيم رژه برويم؟! هدف، آشنا شدن با حقايق است، مبارزه كردن با تحريفات است. اين يك نقطه ضعف است

 

 

نقطه ضعف دومی كه در مجالس عزاداری هست و بيشتر از ناحيه عوام‏الناس‏ است و خوشبختانه كمتر شده است ، مسئله " شور و واويلا " بپا شدن است.‏  من نمی‏گويم‏ مجلس از جا كنده نشود،من می‏گويم اين نبايد هدف باشد . اگر در آن مسير صحيح با بيان حقايق و واقعيات، بدون آنكه روضه دروغی خوانده شود، بدون‏ آنكه جعلی شود، بدون آنكه تحريفی شود، بدون آنكه برای امام‏حسين (ع) اصحابی بسازند كه در تاريخ نيست و خود امام‏حسين ( ع ) آنها را نمی‏شناسد چون وجود نداشته‏اند، بدون آنكه برای امام‏حسين (ع) فرزندانی ذكر شود كه‏ چنين فرزندانی در دنيا وجود نداشته‏اند ، بدون اينكه برای امام‏حسين (ع) دشمنانی ذكر شود كه اصلا چنين كسانی وجود نداشته‏اند ، اگر اشكی از روی‏ صداقت و حقيقت ريخت ، شور و واويلا هم بپا شد ، مجلس هم كربلا شد ، بسيار خوب است. ولی وقتی كه حقيقت و صداقت نبود، آيا بايد با امام‏حسين (ع) بجنگيم، دشمنی كنيم، دروغ ببنديم، دروغ بگوييم؟!اين ، نقطه ضعف مردم عوام است.

 

 

 

 

 

وظیفه علما

 

 

 

 

 وظيفه علما ، در دوره ختم‏نبوت مبارزه با تحريف است . خوشبختانه‏ ابراز اين كار در دست است و در ميان علماء بوده و هستند افرادی كه با اين نقاط ضعف مبارزه كرده و می‏كنند. كتاب لؤلؤ و مرجان كه در همين‏ موضوع حادثه عاشورا نوشته شده از مرحوم حاجی‏نوری (رضوان الله عليه) است كه درست همان قيام و وظيفه‏ بسيار بسيار مقدسی است كه اين مرد بزرگ انجام داده است ومصداق قسمت‏ اول آن حديث است«اذا ظهرت البدع فی امتی فليظهر العالم علمه». وظيفه علماست كه در اين موارد حقايق را بدون پرده به مردم بگويند ولو مردم خوششان نيايد . وظيفه علماست كه با اكاذيب مبارزه كنند، وظيفه‏ علماست كه مشت دروغ‏گويان را بازكنند



مقام معظم رهبری(دامت برکاته)فرمود:

"امروز حسین بن علی(ع) می تواند دنیا را نجات بدهد،به شرط آنکه چهره او را با تحریف مغشوش نکنند.نگذارید مفاهیم تحریک آمیز،کارهای تحریف آمیز و غلط،چشم ها و دل را از چهره مبارک و منور حسین بن علی (ع)منصرف کند،با تحریف بایستی مقابله کنید".

با اندکی تأمل به فلسفه عزاداری حسینی که همان زنده نگه داشتن اسلام و مکتب اهل بیت( ع) است متوجه می شویم که در اثر ورود آسیب‌ها، آفات و تحریفات این هدف و فلسفه اصلی تا حدودی فراموش گشته و اهداف کاذب دیگری جایگزین آن شده است.من در این مقاله سعی دارم نمونه ای از این انحرافات را متذکر شوم تا بلکه توجه مسئولین امر جلب شده و برای مقابله با آن اقدامی بکنند.

عزاداری و برپایی مجالس اباعبدالله الحسین(ع) همواره از سوی همه بزرگان و ائمه معصومین تأکید وسفارش شده و این مجالس برکات بسیاری دارند و باید هر سال پرشور تر و باشکوه تر برگزار شود.اما در طول سالیان ،برخی تحریفات و انحرافات باعث فراموشی فلسفه قیام امام حسین (ع) شده است ، که در نتیجه شاهد انحراف از مسیر اصلی قیام امام حسین (ع)بوده ایم.

عزاداری و سوگواری برای سیدالشهدا هر چند عمل بسیار پسندیده ومهمی است اما در نهایت از لحاظ درجه شرعی یک عمل مستحب است و حداکثر می توان گفت مستحب موکد، ولی متأسفانه گاهی شاهد هستیم که برخی واجبات دین فدای این عمل مستحب گردیده که نمود اصلی انحراف از مسیر قیام عاشوراست.

یکی از واجبات مهم دین اسلام که سفارش بسیار بدان شده و به فرموده پیامبر ستون دین است نماز می باشد،اما آیا جایگاه و اهمیت نماز در این مراسمات رعایت می شود؟
برای مثال یک نمونه عینی از این انحرافات که در شهر خودمان همه ساله در روز عاشورا اتفاق می افتد اشاره می کنم.

به خوبی می دانیم که روز عاشورا و لحظه به لحظه آن به منزله کلاس درسی است که استادش امام حسین (ع) می باشد،یکی از درسهای مهم روز عاشورا که توسط امام حسین (ع)تبیین شد جایگاه و اهمیت نماز می باشد. وقتی که ساعت نماز فرا می رسد امام در حالی که بسیاری از یارانش به شهادت رسیده بود و دشمن از هر طرف ایشان را محاصره کرده بود دستور توقف جنگ برای ادای فریضه نماز را می دهد.درس دوم امام در مورد نماز اهمیت نماز جماعت می باشد که امام دستور میدهند بیرون از خیمه ها و به جماعت نماز اقامه گردد هر چند که لشکریان عمر سعد بارها امام و اصحابش را هدف تیرها قرار دادند در حالی که دو تن از یاران امام در حال نماز به شهادت رسید ولی امام و اصحابش نماز خود را کامل اقامه کردند.
حال سئوال من این است آیا می شود به بهانه عزاداری برای امام حسین(ع)نماز را سبک شمرد؟
پس چرا ما همه ساله در میانه در روز عاشورا شاهد هستیم که در نقاط مختلف شهر مراسم شبیه خوانی یا همان تعزیه برگزار می شود و اثری از نماز در آن دیده نمی شود؟
مگر نه اینکه یکی از وقایع مهم روز عاشورا نماز ظهر عاشورا می باشد؟

بانیان و برگزار کنندگان مراسم حداقل ساعتی برای اقامه نماز مجلس خود را تعطیل نمی کنند و آن را تا نزدیکی غروب هم ادامه می دهند و لااقل در قالب نمایش هم نماز را به تصویر نمی کشند.
آیا منکری بزرگتر از این وجود دارد که واجبی را فدای مستحبی کرد؟هر چند این کار برگزار کنندگان مراسم به نوعی ابراز ارادت به امام حسین (ع) محسوب می شود ولی از نظر من بزرگترین خیانت به آرمان حسینی است.

من در ادامه به نقش علما و روحانیون و مسئولین هیئات ها و بانیان مجالس و عموم مردم برای مقابله با این آفتها اشاره می کنم.

علما و روحانیون

اینان حافظان دین و پاسداران مکتبند و نقش نگهبانان دین را ایفا می‌کنند.در هنگام ظهور بدعت، تحریف و خرافه، این عالمان و مراجع دینی هستند که باید علم خود را آشکار کنند و حقایق را بدون پرده به مردم بگویند (ولو مردم خوششان نیاید و احیاناً به مخالفت هم برخیزند) وظیفه علماست که با اکاذیب مبارزه کنند و مشت دروغ‌گویان و دجالان را برای مردم رو کنند و از این حیث مسئولیت آنان به مراتب بیشتر از بقیه است.

رسول گرامی اسلام از باب اتمام حجت بر تمام عالمان و دانایان امتش، از آنها خواسته که در برابر تحریفات و بدعت‌ها موضع بگیرند وگرنه مورد لعن و نفرین خداوند قرار خواهند گرفت. "زمانی که در امتم بدعت‌ها هویدا گشت بر عالم است که علم خویش را آشکار کند، پس هر کس (چنین) نکند لعنت خدا براو باد".

پس وظیفه و رسالت علماء در قبال عزاداری سید الشهداء روشن است آنها نقش نگهبان و ناظر را دارند که به محض ورود آفت یا تحریف بایستی فوراً هشدار دهند و بدون هیچ ترس و هراسی حقیقت را برای مردم افشاء کنند و مسامحه در این امر به هیچ وجه روا نیست؛ زیرا مسامحه در امور مهمی همچون عزاداری امام حسین عواقب خطرناکی را به دنبال خواهد داشت واز اثرات و فواید آن خواهد کاست تا جایی که به یک عادت تبدیل می‌شود. و این همان چیزی است که دشمنان دنبال می‌کنند.

مبلغان مجالس حسینی باید از ذکر مطالب تکراری و بیهوده و نیز مطالبی که سند و مدرک معتبر ندارد به شدت پرهیز کنند چرا که عزاداران امروزی، همان مردم بی سواد دیروزی نیستند. امروز به برکت نعمت حکومت اسلامی، مردم از سطح تحصیلات نسبتاً بالایی برخوردارند و در هر مجلسی افراد تحصیل کرده و مخصوصاً جوانانی هستند که نسبت به این مسائل حساس هستند و هر مطلبی را نمی‌پذیرند فلذا بایستی سطح گفتار و سخنرانی‌های مبلغین با توجه به نیازهای موجود فراتر از حد کنونی برود؛ چرا که بسیاری از مبلغین اعزامی ما که فقط چند سالی را در حوزه گذرانده‌اند، توانایی القاء مطالب جدید را در قالب سخنرانی‌های خود ندارند. فلذا بسیاری از مشکلات عزاداری‌ها از همین جا ناشی شده است.

مسئولین هیئات ها و بانیان مجالس حسینی

این گروه از خادمان حسینی باید مجالس خود را برپایه شناخت عمیق و صحیح برگزار نمایند و با رعایت شرایط و آداب انجام این کار دقیق و ظریف بپردازند. زیرا اگر بانیان و عوامل اجرایی، به هدف و حدود عزاداری و ظرافت‌های مخصوص آن جاهل باشند، و رعایت حدود نکنند نمی‌توانند نتیجه‌ی درخوری از مجالس خود بگیرند. آری، یکی از دلایل مهمی که مبلغان فرهنگ عاشورا به طور کامل نتوانسته‌اند نقش خود را ایفا کنند و آموزه‌های اصلاحی و احیاگرانه قیام عاشورا را بازتاب دهند، همین موضوع است.

بانیان مجالس حسینی به منظور بالا بردن میزان اثر بخشی مجالس و بهره‌وری بیشتر از نعمت عزاداری و نیز جلوگیری از ورود هر گونه آفت و آسیب‌، بایستی برخی مسائل را رعایت کنند از جمله: رعایت اخلاص در عمل و پرهیز جدی از چشم و همچشمی و ریا و خود نمایی؛ که آفت هر عمل عبادی است؛ زیرا عزاداری عبادت است و قوام عبادت به خلوص نیت است و بدون نیت خالصانه این فعالیت‌ها ثمر چندانی برای انجام دهندگان آنها نخواهد داشت. و دیگر این که تلاش کنند عمل خود را از هر جهت صحیح انجام دهند و بیش از آن که به زرق و برق و تدارکات مادی مجالس و جنبه‌های ظاهری آن بیندیشند؛ به محتوا و کیفیت آن فکر کنند ودر انتخاب سخنران و ذاکران نکونام دقت داشته باشد تا ضایع کننده اوقات و نیروهای مالی و انسانی نشوند از گویندگانی دعوت کنند که از مراتب علم و فضل و پارسایی برخوردار و پایبند به اصول اخلاقی باشند و بتوانند معارف و احکام اسلام و اهداف والای حسینی را به خوبی تبیین کنند. به هر کسی اجازه مداحی ندهند و به فرموده عالم ربانی آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی: کسی را برای خواندن مصیبت دعوت کنند که با تقوا و در خواندن مصیبت راست گو باشد.

مسئول هیئات بایستی به شدت از مداح محوری و اکتفا به مداحی صرف بپرهیزند چرا که مداحی‌های امروز فقط بیان احساسات است و از طرفی دین ما که فقط احساسات نیست پس باید در مجالس عزاداری حتماً سخنران باشد و احکام و مسائل مربوط به دین و زندگی مردم و وقایع عاشورا بیان شود وگرنه با مداحی صرف هیچ امیدی نمی‌توان به این مجالس داشت.

پس مداح محوری ممنوع و بلکه مداحی باید در سایه مجلس وعظ و اندرز و ... باشد.

از دیگر نکات ضروری این است که مسؤل هیئات باید مجالس را در ساعت مقرر و مناسب برگزار کنند و از طولانی کردن مجالس و سلب آرامش همسایگان به شدت پرهیز کنند. و نکته مهم دیگر آن که بانیان مجالس عزاداری باید به نظرات و هشدارهای مراجع عظام تقلید توجه کافی را بنمایند.

عموم مردم عزادار

توده‌ی مردم هم در قبال مجالس عزادری مسئولیت دارند که در هر مجلسی حاضر نشوند. امروز خیلی‌ها که به اسم امام حسین مجالس عزا بر پا می کنند به دنبال سود جویی خود هستند. بسیاری به همین اسم، این مجالس با برکت را تبدیل به مجالسی نموده‌اند که جز لهو و لعب چیزی از آنها عاید مردم نمی‌شود. اگر مردم دیدند که در مجلسی که به نام امام حسین و عزاداری ایشان برپا شده منکرات صورت می‌گیرد مثلاً مطالب بی پایه و اساس گفته می‌شود، یا برخی حرکات نادرست و غیر منطقی (مثال اعمال خرافی) انجام می‌پذیرد بر آنها واجب است که امر به معروف و نهی از منکر کنند و باید با دوری از این مجالس، باعث بی رونقی و تعطیلی آنها بشوند



چهار شنبه 7 / 9 / 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : پریسا

مقدمه

آن دسته از قیام ها و انقلاب هایی كه در راه فضایل انسانی قرار گرفته اند، محدود به زمان خاصی نبوده و شكست در آن ها معنا ندارد. شعاع قیام امام حسین(ع) علی رغم سركوب ظاهری آن در محرم سال 61 قمری عالم را در نوردید و از فردای عاشورا، صدای عاشوراییان كاخ ظلم و ستم را لرزاند. یكی از این فریادها كه بعد از حدود چهارده قرن از حنجره امام خمینی (ره) برخاست. فریاد حق طلبی ملت ایران در پانزده خرداد 1342 بود كه در نهایت منجر به پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن سال 57 شد. در این نوشتار سعی در آشنایی بیشتر با كلام و اندیشه امام خمینی (ره) و تأثیر قیام عاشورا در افكار و اندیشه های امام خمینی كه در انقلاب اسلامی ایران متجلی شده و همچنین پاسخ دادن به سوالاتی از قبیل اینكه چگونه امام خمینی از فرهنگ متعالی عاشورا در به ثمر رساندن نهال انقلاب استفاده كرد، می باشد.

 


علل و اهداف قیام عاشورا
آن چه از روایات معتبر بر می‌آید این است كه علت قیام امام حسین (ع) مقابله با سلطان جائر، زیر پا نهادن عدالت، سلطنت یزید به نام اسلام وارونه جلوه دادن اسلام، براندازی حكومت فاسد اموی و اصلاح امت پیامبر(ص) و قیام علیه ظالم و برپایی حكومت عدل است. چنانچه آن حضرت می فرماید " من از روی طغیانگری وفساد و ظلم قیام نكردم ، بلكه برای اصلاح امت جدم رسول الله و خواستار امر به معروف و نهی از منكر هستم"
اینك سوال این است كه فرهنگ انقلاب عاشورا از چه طریق این انسجام و همبستگی را در مردم ایران ایجاد كرد كه امام خمینی (ره) با استفاده از آن توانست رهبری قیام را بر عهده بگیرد و در بهمن 1357به پیروزی برساند.

 


1 – معرفی باطل و رسوایی چهره ی منافق
یكی از آثار فرهنگی قیام عاشورا، معرفی باطل و رسوا كردن چهره نفاق بود. همان طور كه واقعه كربلا چهره واقعی حكومت دروغین معاویه را برای مردم روشن كرد. امام خمینی نیز با افشاگری خود در سخنرانی ها چهره زشت و ننگین حكومت شاه را كه تا آن زمان با عوام فریبی مردم را فریب می داد به مردم نشان داد و مردم دانستند كه بدبختی های ملت از كجا سرچشمه می گیرد. در واقع قیام عاشورا، چراغ هدایتی در اختیار حضرت امام خمینی (ره) قرار داد تا بتواند در پرتو آن اسلام را بشناسد و آن را از دست نااهلان نجات دهد.

 


2 – احیای روحیه شهادت طلبی
شهادت در فرهنگ شیعی یعنی جاودانگی و بهترین راه رسیدن به معشوق و ذات حق است این موهبت را شیعه از امام حسین (ع) و خود سرخش دارد كه راه جاودانگی را به بشر آموخت امام حسین (ع) در این باره می فرمایند: «بشتابید به سوی مرگی كه راه فراری از آن نیست. این تیرها سفیران دشمن به سوی شمایند. به خدا قسم كه هیچ فاصله‌ای بین شما و بهشت و جهنم غیر از مرگ وجود ندارد كه شما را به بهشت می رساند و دشمنان را به آتش جهنم و اصل می كند.» با این خون ها بود كه انقلاب آبیاری شد و به بركت احیای روحیه شهادت طلبی شجاعانه به جنگ با ظلم و فساد رفت تا این كه انقلاب در سال 57 به پیروزی رسید.

 


3 – شعار و لعن و نفرین
در قرآن كریم آمده است «آگاه باشید كه لعن و نفرین خدا بر ستمگران جاری است» در بسیاری از زیارت ها به ویژه زیارت عاشورا لعن بر ستمگران و منافقان به مانند اعلان برائت از آنهاست كه در مقابل حق ایستاده اند. امام خمینی (ره) در این‌باره  می فرماید «آن چه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است تمام فریاد قهرمانانه‌ی  ملت‌هاست بر سردمداران ستم پیشه در طول تاریخ الی الابد»

 


4 – مراسم عزاداری
مراسم عزاداری امام حسین (ع) علاوه بر زنده نگاه داشتن یاد و خاطره شهدای كربلا باعث احیای فرهنگ عاشورا در طول این چهارده قرن و نیز باعث انسجام و همبستگی بیشتر شیعیان و منشاء قیام های شیعی در طول تاریخ بوده است . امری كه محققان غربی نیز بر آن تأكید دارند. نیكلسن در این‌باره می گوید «حادثه كربلا حتی باعث پشیمانی و تأسف امویان شد، زیرا این واقعه شیعیان را متحد كرد و برای انتقام حسین(ع) یكصدا شدند و صدای آنان در همه جا به ویژه عراق و میان ایرانیان انعكاس یافت.» نیك آزادی درباره تأثیر مراسم عزاداری امام حسین (ع) در نهضت امام خمینی می نویسد: «تعزیه و روضه خوانی ها بیشتر به صورت یك تریبون سیاسی به منظور بیان مفاسد اجتماعی و بی عدالتی و ضرورت مبارز، علیه آن ها در آمد.» امام خمینی نیز می فرمایند: «باید بدانید كه اگر می خواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنت ها (عزاداری و سوگواری) را حفظ كنید.»

 


اما در این بخش میزان به كارگیری امام خمینی (ره) از فرهنگ عاشورا در جریان نهضت را بررسی خواهیم كرد.

 

 

 

تظاهرات دهم محرم 1383 هجری قمری و قیام پانزده خرداد 1342
فرا رسیدن محرم 83 و پابرجا ماندن حوزه علمیه قم با وجود تلاش دولت در تعطیل كردن آن معنای بسیار داشت: « معنای حضور حسین در مبارزه‌ای بزرگ». حضرت امام (ره) در این سال تمام قوای خود را به كار گرفت تا محرم صورت واقعی خود را باز یابد به همین جهت در پیام خود وعاظ را به افشاگری ترغیب می كند. از این جهت است كه در آن دهه وعاظ ضمن اظهار انزجار از یزید، با نوحه سرایی و اشعار انقلابی یاد شهدای فیضیه را نیز گرامی دارند. در دهم محرم، مردم علی رغم تهدیدات مكرر رژیم به خیابان‌ها  می آیند و با شعار «خمینی بت شكن خدا نگهدار تو»، «مرگ بر دیكتاتور» مراسم سیاسی خود را به مجلس عزاداری امام حسین (ع) متصل می كنند. همچنین سخنرانی امام خمینی (ره) در میان جمعیت با شكوهی كه به قم آمده بودند و در عین حال تظاهرات وسیع دهم و یازدهم محرم چهره مبارزات را به شكل مذهبی درآورد و مستقیماً شاه و رژیم پهلوی را در معرض تهاجم قرار داد. ثمره سخنرانی حضرت امام (ره) در پانزدهم خرداد 42 به بارنشست و هزاران زن و مردم با فریاد «یا مرگ یا خمینی» با تأسی به مكتب جهاد و انقلاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. به طوری كه حضرت امام (ره) در سال 56 درباره این حادثه بزرگ فرمودند: «محرم چه ماه مصیبت زا و چه ماه سازنده و كوبنده ای است. محرم نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست كه با قیام خود در مقابل طاغوت تعلیم سازندگی و كوبندگی را به بشر داد و راه فنای ظالم و شكستن ستمكار را راه فدایی دادن و فدایی شدن دانستن و این خود سرلوحه تعلیمات اسلام است برابر ملت ها تا آخر دهر. نهضت دوازده محرم و پانزده خرداد در مقابل كاخ ظلم شاه و اجانب به پیروی از نهضت مقدس حسین چنان سازنده و كوبنده بود كه مردانی مجاهد و فداكار تحویل جامعه داد كه با تحرك و فداكاری روزگار را بر ستمكاران و خائنان سیاه نمودند» و «رمز پیروزی اسلام بر كفر جهانی را در این قرن كه پانزده خرداد سرآغاز آن بود دوازده محرم حسینی جستجو كنید كه انقلاب اسلامی ایران پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.»

 


* اعلامیه حضرت امام به مناسبت جشن های دو هزار و پانصد ساله:
حضرت امام (ره) در اعتراض به برگزاری جشن های دوهزار و پانصد ساله، اعلامیه ای صادر كردند كه در بخشی از آن آمده است: « امام حسین (ع) با قیام علیه یزید، بزدلی این شخص را بر جهانیان آشكار می كند. این جنگ همیشه ادامه داشته است . علمای بزرگ اسلام همواره علیه مستبدان و افراد بی عقلی كه ملت را به زنجیر می كشیده اند و ثروت كشور را به هدر داده اند تا هوس ها و امیال خود را فرو بنشانند مبارزه كرده اند.»

 


* اربعین سال 56
در اربعین حسینی سال 56 مردم ده ها شهر به تظاهرات وسیع ضد رژیم پرداختند و شعار «استقلال آزادی ، جمهوری اسلامی» چون یك سرود همگانی به نهضت اوج داد.

 


* هفدهم شهریور سال 57
حضرت امام در محكومیت حادثه هفده شهریور 57 با صدور اعلامیه ای اظهار داشتند: «چهره ی ایران امروز گلگون است و دلاوری و نشان در تمام اماكن به چشم می خورد. آری چنین است راه امیرمومنان (ع) و سرور شهیدان امام حسین(ع).» همچنین در سخنرانی سال 1358 . حضرت امام شهدای 17 شهریور را در شمار شهدای كربلا آوردند: «در هفده شهریور مكرر عاشورا و میدان شهدا مكرر كربلا و شهدای ما مكرر شهدای كربلا و مخالفان ملت ما مكرر یزید و وابستگان او هستند»

 


* امواج خروشان تاسوعا و عاشورای سال 57
تظاهرات تاسوعا و عاشورای سال 57 كه به جای سوگواری به یك نمایش بزرگ مذهبی و یك رفراندوم بدون شمارش رای تبدیل گردید. محبوبیت حضرت امام (ره) و رهبری قاطع او را عملاً اثبات وتكرار كرد. تصاویر ایشان در دستان جمعیتی بود كه به خیابان انقلاب می پیوستند و قیام امام حسین(ع) را از قرن ها پیش به نمایش می گذاشت. در بند پانزده قطعنامه این راهپیمایی آمده است: «ما به روان پاك و پرافتخار شهدای جنبش اسلامی ایران و به خصوص شهدای مبارز پانزده ساله كه سهم شایانی در پیش بود اهداف مبارزه دارند و با الهام از مكتب حسین بن علی (ع) بی دریغ خون خود را نثار كرده اند درود می فرستیم.» همچنین حضرت امام در پاسخ به این تظاهرات عظیم اعلامیه ای صادر كردند كه «شما در راهپیمایی‌های بزرگ سراسری ایران در روزهای تاسوعا و عاشورا (با ) سید مظلومان و امام فداكاران (ع) تجدید عهد نموید.»

 


* حضرت امام (ره) و تلاش در جهت پاسداری از اسلام
یكی از موضوعاتی كه در كلام امام حسین(ع) و شبیه آن در بیانات امام خمینی (ره) می باشد اهمیت حفظ اسلام است. حضرت سیدالشهدا(ع) می فرمایند: «اگر دین جدم پیامبر (ص) استوار نمی ماند مگر با كشته شدن من، پس ای شمشیرها مرا دریابید» امام خمینی نیز همه مقصد خویش را در مكتب خود می داند و می فرماید: «تمام مقصد ما مكتب ماست و همه باید فدای اسلام شویم اگر ما اسلام را در خطر دیدم همه مان باید بدویم تا حفظش كنیم. اگر جهان خوران بخواهند در مقابل دین ما بایستند ما در مقابل همه‌ی  دنیای آنان خواهیم ایستاد»

 


* ثبات و پایداری انقلاب اسلامی
حضرت امام (ره) علل محدثه انقلاب اسلامی ایران را مدیون و مرهون عاشورا و درسی كه مردم از امام حسین(ع) آموختند می دانند و لذا در سخنان خویش می فرمایند: «ما باید همه متوجه این معنا باشیم كه اگر قیام حضرت سید الشهدا (ع) نبود، امروز ما نمی‌توانستیم پیروز شویم. انقلاب اسلامی ایران پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است» و «تمام این وحدت كلمه‌ای كه مبدا پیروزی ما شد، برای خاطر این مجالس عزا و این مجالس عزا و این مجالس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد.»

 


* مقاومت در برابر دشمنان:
امام خمینی (ره) در تمام مراحل انقلاب به پیروی از امام حسین (ع) راه صبر و استقامت را به مردم توصیه و در بیانات خویش در فروردین 1342 در مورد وظایف عمومی مسلمین برای صیانت از اسلام می فرمایند: «شما پیرو پیشوایانی هستند كه در برابر مصائب و فجایع صبر و استقامت كردند، آنچه امروز می بینم نسبت به آن چیزی نیست، پیشوایان بزرگوار ما حوادثی چون عاشورا و شب یازدهم محرم را پشت سرگذاشتند و در راه دین خدا چنان مصایبی را تحمل كردند، عیب است برای كسانی كه ادعای پیروی از حضرت امیر(ع) و امام حسین(ع) را دارند در برابر این نوع اعمال رسوا و فضاحت آمیز دستگاه حاكمه خود را ببازند» و « ما باید روی آن فداكاری ها حساب كنیم كه سیدالشهدا(ع) چه كرد و چه بساط ظلمی را بر هم زد و ماهم چه كرده ایم؟ مگر خون ها رنگین تر از خون سید الشهدا است؟ ما چرا بترسیم از این كه خون بدهیم یا این كه جان بدهیم؟ دستورات این دستورات برای همه كه «كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا» دستور داد به این كه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را با استقامت ادامه دهید.»

 


منــابع

1 – دربانی، محمدرسول ، تحلیلی از حماسه- تاریخی عاشورا
2 – كدی، نیك آر، ریشه های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی
3 – حسن ، حسن ابراهیم ، تاریخ سیاسی اسلام ، ترجمه ابوالقاسم پاینده
4 – مدنی ، سید جمال الدین ، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2
5 – امام خمینی ف صحیفه نور، ج 16 و ج 9
6 – شیرازی ، محمد ف جهادامام حسین و یارانش در شهر شهادت، ترجمه رضا موسوی
7 – مجموعه مقالات همایش امام حسین (ع)، اهداف و آثار قیام حسین(ع) ج 7 ، مركز چاپ و نشر مجمع جهانی اهل بیت و نشر شاهد، 1381


صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

×به وبلاگ من خوش آمدید× این وبلاگ جهت ابلاغ پیام عاشورا است و اینکه هدف از قیام عاشورا چه بوده؟ ممنون میشم با نظر دادنتون منو تو گسترش و ارتقاء این وبلاگ کمک کنین #
موضوعات
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان یا حسین و آدرس ya-hoseyn.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 73
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 78
بازدید ماه : 198
بازدید کل : 2266
تعداد مطالب : 263
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 3